فهرست مطالب
زمان تاکت (Takt Time) چیست؟
زمان تاکت، که گاهی اوقات به اختصار تاکت نامیده میشود، یکی از اصول کلیدی تولید ناب است. این اصطلاح به سرعتی اشاره دارد که شما برای تکمیل یک محصول یا خدمت به منظور برآورده کردن تقاضای مشتری نیاز دارید. فرمول زمان تاکت در تولید ناب به شکل زیر است:
زمان تکت (Takt Time): زمان تولید در دسترس / تقاضای مشتری
زمان تولید در دسترس به کل زمان موجود برای تولید در یک دوره زمانی مشخص اشاره دارد و تقاضای مشتری به مقدار محصولات یا خدماتی که مشتریان در همان دوره زمانی نیاز دارند، گفته میشود. این مقدار به صورت نرخ یا کمیت بیان میشود، مانند واحد در روز، ساعت در هفته یا تماس در ساعت.
به عنوان مثال، اگر یک مشتری نیاز دارد که هر دو ساعت یک سفارش برای او تکمیل شود، شما به عنوان تولیدکننده باید اطمینان حاصل کنید که میتوانید تولید آن محصول را در دو ساعت یا کمتر به پایان برسانید. اگر یک کارخانه مسواک سازی ۴۸۰ دقیقه در روز کار میکند و مشتریان روزانه ۲۴۰ مسواک نیاز داشته باشند، زمان تاکت دو دقیقه است. به همین ترتیب، اگر مشتریان ماهانه دو مسواک بخواهند، زمان تاکت دو هفته است. این زمانبندی ثابت دلیل آن است که زمان تاکت اغلب به عنوان ضربان قلب یک سیستم تولید ناب شناخته میشود.
چرا زمان تاکت، شاخص مفیدی است؟
زمان تاکت کارایی و بهرهوری تیم شما را بهینه میکند و همچنین موارد اتلاف را کاهش میدهد. به شما کمک میکند تا جریان کار پیوستهای را حفظ کنید و با جلوگیری از تولید بیش از حد یا کمبود تولید، فضای انبارش بهینه را تضمین میکند.
هماهنگی تولید:
زمان تاکت نرخ تولید را با تقاضای مشتری هماهنگ میکند، از تولید بیش از حد یا کمبود تولید جلوگیری کرده و جریان کار روان را تضمین میکند.
کاهش اتلاف:
با رعایت زمان تاکت، شرکتها میتوانند اتلافها را به حداقل برسانند، استفاده از منابع را بهینه کنند و ناکارآمدیها را در فرایند تولید شناسایی و حذف کنند.
رضایت مشتریان:
زمان تاکت به برآورده کردن مداوم تقاضای مشتری کمک میکند، زمان انتظار مشتریان را کاهش میدهد و با تحویل به موقع محصول، رضایت مشتری را افزایش میدهد.
بهبود مستمر:
زمان تاکت به عنوان یک معیار، به عنوان پایهای برای تلاشهای بهبود مستمر عمل میکند و به تیمها امکان میدهد اهداف عملکرد را تعیین کنند، نتایج را اندازهگیری کنند و فرصتهای بهبود مداوم را شناسایی کنند.
برنامهریزی کارآمد منابع:
زمان تاکت با نشان دادن سطح نیروی کار مورد نیاز برای پاسخگویی به تقاضای مشتری، تسهیل برنامهریزی برای نیروی کار کارآمد را فراهم میکند و به شرکتها کمک میکند تا نیروی کار خود را بهینه کنند و از هزینههای غیرضروری جلوگیری کنند.
سایر مزایای محاسبه و پایش زمان تاکت عبارتند از:
- کاهش کارهای در جریان (WIP)
- ایجاد پایه و اساسی برای ترسیم جریان ارزش
- شناسایی گلوگاهها
- استانداردسازی رویهها کاری
- ارائه یک پایه و اساس دادهمحور برای برنامهریزی
- ارائه یک هدف بلادرنگ برای اپراتورها برای «بهینهسازی کامل شیفتهای کاری»، به معنای به دست آوردن حداکثر بهرهوری و کیفیت در هر شیفت کاری است.
- زمان تاکت تضمین میکند که رضایت مشتری برآورده میشود، در حالی که کارایی خط تولید را نیز افزایش میدهد.
محدودیتهای زمان تاکت
اگرچه زمان تاکت یک مفهوم ارزشمند در تولید ناب است، دارای محدودیتها و ملاحظاتی نیز میباشد:
تغییرات تقاضا و فرض تقاضای پایدار:
زمان تاکت ممکن است در صنایع با تقاضای مشتری غیرقابل پیشبینی یا بسیار متغیر کمتر موثر باشد.
محصولات یا فرایندهای پیچیده یا ناهمگون:
ممکن است برای صنایع با محصولات یا فرایندهای پیچیده که نیازمند انعطافپذیری فراتر از یک سرعت تولید ثابت هستند مناسب نباشد.
غفلت از ملاحظات کیفی:
زمان تاکت بر نرخ تولید تمرکز دارد و ممکن است در صورت عدم تعادل با اقدامات مناسب، به مسائل کیفی به طور صریح نپردازد.
انعطافپذیری محدود:
ماهیت ثابت زمان تاکت ممکن است در محیطهای پویا که تغییرات یا اختلالات ناگهانی نیازمند رویکرد تولید انعطافپذیرتر هستند، چالشهایی ایجاد کند.
در حالی که زمان تاکت ابزاری قدرتمند برای بسیاری از زمینههای تولید است، اثربخشی آن به ویژگیهای خاص صنعت، ماهیت محصولات و قابلیت اطمینان پیشبینی تقاضا بستگی دارد. مهم است که محدودیتهای آن را شناخته و در شرایطی که این محدودیتها ممکن است بر قابلیت کاربرد آن تأثیر بگذارند، رویکردهای جایگزین را در نظر بگیرید.
مراحل پیادهسازی زمان تاکت
۱. محاسبه زمان تاکت:
زمان تاکت با تقسیم کل زمان موجود در یک شیفت کاری بر تعداد واحدهای مورد نیاز برای تولید در آن شیفت محاسبه میشود.
۲. ایجاد یک برنامه تولید:
بر اساس زمان تاکت محاسبه شده، یک برنامه تولید دقیق و قابل اجرا ایجاد کنید.
۳. استانداردسازی کار:
برای اطمینان از تکرارپذیری و کاهش تغییرات، فرایندهای کاری را استاندارد کنید.
۴. آموزش کارکنان:
کارکنان را در مورد مفهوم زمان تاکت و نحوه اجرای آن آموزش دهید.
۵. پیگیری و بهبود مستمر:
به طور مداوم عملکرد سیستم را پیگیری کرده و برای بهبود مستمر اقدام کنید.
ارتباط شاخص زمان تاکت با شاخص OEE چگونه است؟
شاخص اثربخشی کلی تجهیزات که به شاخص OEE معروف است؛ معیاری ارزشمند است که هدف نهایی آن تولید «بینقص یا کامل» است، یعنی زمان چرخه ایدهآل (۱۰۰٪ عملکرد) بدون نقص (۱۰۰٪ کیفیت) و بدون توقف برنامهریزی شده یا برنامهریزی نشده (۱۰۰٪ در دسترس بودن).
زمان تاکت (Takt Time) ارتباط بیشتری با کارایی تولید نسبت به اثربخشی/کلی تجهیزات یا OEE دارد، که در آن راندمان ۱۰۰ درصد با زمان تاکت مشخص میشود و در آن تعداد قطعات خوب مساوی با تعداد هدف/تولید است.
به زبان ساده، هدف برای OEE زمان چرخه ایدهآل است، در حالی که هدف برای تاکت بهرهوری است. زمان چرخه ایدهآل سریعترین زمان نظری برای یک فرایند تولید است و شامل هیچگونه اتلاف بودجهای نمیشود. و زمان تاکت زمان چرخهای است که تقاضا را با تولید همسو میکند.
در حالی که OEE معیاری ارزشمند برای تولیدکنندگان است، اپراتورها اغلب بهرهوری را معنادارتر میدانند، زیرا تفسیر بسیار واضحی از آن میتوان داشت. یک امتیاز خوب در بهرهوری به این معنی است که کارخانه شما کارآمد است. از سوی دیگر اما شاخص OEE مبهمتر است، زیرا نسبی است.
زمان تاکت به عنوان یک ابزار قدرتمند در بهبود هر دو فرایند نگهداری و تعمیرات و تولید عمل میکند. با ایجاد ریتمی هماهنگ که با تقاضای مشتری همسو است، زمان تاکت اتلافها را به حداقل میرساند، استفاده از منابع را بهینه میکند و گردش کار کارآمدتری را میسازد.
این رویکرد استراتژیک نه تنها از بهرهوری تولید پشتیبانی میکند، بلکه نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه و پیشکنشی را نیز امکانپذیر میسازد و اطمینان حاصل میکند که تجهیزات و فرایندها قابل اطمینان و عملیاتی باقی میمانند و به موفقیت کلی سازمان کمک میکنند.