اهمیت تفکر فرایندی در مدیریت کسبوکار تفکر فرایندی نیازمند این است که به کسبوکار خود به جای مجموعهای از واحدهای سازمانی که هر کدام اجراکنندهٔ
سازمانهای فرایندمحور تفاوتهای بنیادینی با سازمانهای سنتی، که مبتنی بر ساختاری عمودی و سلسلهمراتبی هستند، دارد. تفاوتهایی که در تمام زمینهها از همسویی استراتژیهای مختلف
در سال 2001، گروهی متشکل از 17 مهندس نرم افزار، رویکردی سبک و تیممحور برای توسعهٔ محصولات نرمافزاری پیشنهاد کردند و اصول آن را در
همه چیز دربارهٔ متدولوژیهای BPM چه اخیراً در حوزهٔ BPM قدم گذاشته باشید و چه دنبال راهی برای بهبود پروژهٔ مدیریت فرایندهای کسبوکار خود باشید،
انتخاب نرمافزار مدیریت فرایندهای کسبوکار (نرمافزار BPMS) به چند دلیل میتواند امری مخاطرهبرانگیز و پرچالش باشد. اول از همه این که بازار BPMSها پیچیده و
مدیریت فرایندهای کسبوکار (BPM) به شدت میتواند موثر واقع شود، به خصوص در حذف کارها و هزینههای غیرضروری. در صورت استقرار صحیح، BPM میتواند به
همهٔ سازمانها، فارغ از کوچکی و بزرگیشان، دارای فرایندهایی هستند که قابلیت بهبود دارند؛ ولی مشکل اینجا است که بسیاری از آنها به متخصصینِ فرایندی
در نظرسنجی AIIM (جامعه جهانی کارشناسانِ اطلاعات) با موضوعِ اتوماسیون فرایندها در سال ۲۰۱۷، ۱۹ درصد از سازمانهای حاضر در نظرسنجی به عنوان پیشگامان اتوماسیون
برای رسیدن به یک فهم اولیه نسبت به موضوع «پلتفرمهای توسعه نرمافزاری کمکد» پیش از هر چیز باید به سراغ جیمز مارتین، مشاور شناختهشدهٔ حوزهٔ
نوشتهٔ زیر ترجمهٔ مقالهای از امیل کلی Emiel Kelly، متخصص مدیریت فرایند است که طی آن چرخهٔ جایگزینی برای چرخه سنتی BPM ارائه میکند. گزارش